مشارکت شهروندان در طراحی شهرهای هوشمند: روش ها و چارچوب مدیریت
مقدمه
در سالهای اخیر، محبوبیت شهرهای هوشمند به دلیل ارائه راهکارهای نوین در حوزه های حمل و نقل، محیط زیست، اقتصاد، حکمرانی، کیفیت زندگی و آموزش با به کارگیری فناوری اطلاعات و ارتباطات افزایش یافته است. به طور کلی، علاقه مندی به شهر هوشمند قویا به افزایش فناوری های اطلاعات نوین از جمله دستگاه های تلفن همراه، semantic web، پردازش ابری و اینترنت اشیا وابسته است. مفهوم شهر هوشمند در سال 2005 توسط چند شرکت فناوری با ارائه سیستم های پیچیده اطلاعاتی برای ادغام فعالیت ها ی زیرساخت شهری مطرح شد. چندین عامل غیر فناورانه از جمله بزرگ شدن شهرها، نیاز به حفاظت محیط زیست از آلاینده ها، مصرف انرژی و همچنین نیاز شهروندان برای دسترسی به سرویس های عمومی، نیز موجب گسترش بیشتر مفهوم و استراتژی های شهر هوشمند شدند..
نقش شهروندان در شهر هوشمند
در حالی که جنبه فناورانه شهرهای هوشمند به خوبی در مطالعات پوشش داده شده است، نقش اساسی شهروندان در این شهرها نادیده گرفته شده است. اغلب به دلیل اینکه شهروندان در شهر هوشمند مشارکت فعال ندارند و یا تاثیرات شهر هوشمند بر زندگی شهروندان در نظر گرفته نشده است، شهرهای هوشمند به اهداف خود دست نمی یابند. در حوزه شهر هوشمند، تا کنون ، در مورد زمینه های مختلف مشارکت شهروندان در یک شهر هوشمند، مطالب کمی منتشر شده است. مفهوم مشارکت شهروندان تنها مختص شهرهای هوشمند نیست ، اما شهرهای هوشمند پرتو جدیدی بر این مفهوم افکنده و ابزارهای جدیدی را برای امکان پذیر ساختن این مشارکت فراهم می کنند. در این بخش جایگاه مشارکت شهروندان و تأثیر آن در زمینه های مختلف تحقیقاتی مورد بررسی قرار می گیرد.
در حال حاضر شهرهای هوشمند بازخوردهای مثبتی از سازمان های پشتیبان کننده دریافت می کنند و در نتیجه از حمایت اقتصادی خوبی برخوردار هستند. شهرهای هوشمند با بهره مندی از این حمایت ها امکانات فناورانه مختلف و فراوان، باید پروژه های هوشمندسازی شهر را طراحی کنند و زیرساخت های فناوری اطلاعات و ارتباطات خود را ارتقا داده و از دارایی های خود به صورت بهینه بهره برند. یکی از چالش های اساسی در شهرهای هوشمند انجام این اقدامات با هماهنگی شهروندان است زیرا در نهایت هدف اصلی شهر هوشمند ارتقا کیفیت زندگی شهروندان است. Hollands بر اهمیت شهروندان در شهر هوشمند تاکید کرده است و از تمرکز بر فناوری در شهرهای هوشمند انتقاد کرده است. او همچنین ادعا کرده است شهرهای هوشمند در صورتی که خواستار توسعه اقتصادی، زیست محیطی، اجتماعی و فرهنگی هستند باید بر اساس چیزی فراتر از استفاده از فناوری اطلاعات و ارتباطات بنا شوند. به گفته وی، یک شهر هوشمند واقعی باید از مردم و سرمایه انسانی این شهر شروع شود و از فناوری اطلاعات برای بحث و گفتگوهای دموکراتیک درباره نوع شهری که مردم می خواهند در آن زندگی کنند، استفاده کند. این انتقاد بنیادی منجر به جریان جدیدی در ادبیات علمی شد. بنابراین در تعریف جدید، شهر هوشمند ابعاد مختلف شهر هوشمند و انتقادات را ادغام کرده است:
شهری می تواند هوشمند خوانده شود که در آن سرمایه گذاری بر روی انسان ها، سرمایه های اجتماعی و زیرساخت های ارتباطی سنتی و جدید موجب توسعه اقتصادی و پایدار شهر، ارتقا کیفیت زندگی شهروندان و مدیریت هوشمندانه منابع طبیعی می شود. این دیدگاه به طور گسترده در ادبیات علمی مورد قبول واقع شده و در عمل مورد استفاده قرار می گیرد. (به طور مثال شهرهای هوشمندی مانند آمستردام این تعریف را مبنای استراتژی خود قرار داده اند.)
شکل زیر دو دیدگاه متفاوت و چالش برانگیز رویکرد بالا به پایین ( با تمرکز بر فناوری) و رویکرد پایین به بالا (با تمرکز بر مشارکت شهروندان) را نشان می دهد. شهروندان باید قادر به تشخیص اولویت ها، استراتژی ها و اهداف استراتژی های شهر هوشمند باشند و به عنوان بازیگرانی در مرکز توجه در اجرای پروژه های هوشمند و مزایای آنها در نظر گرفته شوند.
حتی در صورتی که در تعریف سنتی شهر هوشمند نقش اختصاصی شهروندان در شهر هوشمند از طریق حاکمیت مشارکتی یا سرمایه انسانی در نظر گرفته شود، ورودی های قابل ارائه آنها و نحوه جمع آوری آن باید مورد مطالعه قرار گیرد. Gil-Garcia و همکاران سعی دارند این مفهوم را در هوشمندسازی دولت بگنجاند. آنها اظهار می دارند همکاری بین دولت و شهروندان بعد اساسی دوکت هوشمند است. ادبیات علمی نیز نقش شهروندان در شهرهای هوشمند را تایید می کند و معتقد است که مفهوم توانمندسازی شهروندان و “دموکراتیزه کردن” نوآوری باید به این تعریف اضافه شود.
با این وجود ، علی رغم نقش حیاتی شهروندان در شهر هوشمند، نگاه جامع به روشهای مختلف مشارکت با مثالهای مشخص هنوز در ادبیات علمی نادر استو ممکن است موجب شود “مشارکت شهروندان” به جای عنصر اساسی استراتژی یک شهر با هدف “هوشمند”، یک کلید واژه انتزاعی باقی بماند. در این راستا، هدف این فصل شناسایی روشهای مختلف مشارکت شهروندان در یک شهر هوشمند است. علاوه بر این ، بر اساس تحقیقات قبلی در مورد این موضوع ، چارچوبی برای مدیریت این مشارکت ارائه می شود.
روشهای مشارکت
در این بخش روشهای مختلف مشارکت شهروندان با مثالهایی مشخص ارائه شده است. براساس ادبیات تحقیق قبلی و تجزیه و تحلیل برخی از شناخته شده ترین و موفق ترین شهرهای هوشمند (به عنوان مثال ، Ghant یا Santander)، همانطور که در شکل بالای صفحه نشان داده شده است، مشارکت شهروندان می تواند در سه دسته اصلی قرار گیرد.
- شهروندان در فرآیند تصمیم گیری در شهر مشارکت دموکراتیک داشته باشند.
- شهروندان با پیشنهاد راه حل ها و ایده های بهتر و کاهش خطر شکست در ابتدای کار، مشارکت خلاقانه در شهر هوشمند داشته باشند.
- پس از پیاده سازی راهکارها، شهروندان به عنوان کاربران فناوری اطلاعات و ارتباطات و استفاده فعالانه از زیرساخت های شهر هوشمند در شهر هوشمند مشارکت داشته باشند و با استفاده از فناوری زندگی راحت تری داشته باشند و همچنین امکان مشارکت راحت تری برای آنها فراهم می شود.
شهروندان به عنوان مشارکت کنندگان دموکراتیک
دیدن شهروندان به عنوان مشارکت کنندگان مستقیم دموکراتیک در یک شهر هوشمند دارای مزایای متعددی است. شهروندان با درگیر شدن در روند تصمیم گیری، می توانند در مورد مشکلات فنی دشوار اطلاعات کسب کنند. علاوه بر این، کارمندان دولت می توانند از شهروندان در مورد علت عدم محبوبیت یک راهکار و سیاست و راه های ممانعت از بروز آن اصلاحات دریافت کنند. مشارکت دموکراتیک شهروندان موجب کاهش احتمال شکایات می شود و همچنین از سرمایه گذاری های بلااستفاده که برای عموم مردم مفید نیستند جلوگیری می کند و به همین دلیل مقرون به صرفه است.
در عمل، اجرای مشارکت دموکراتیک شهروندان با چالش های زیادی روبرو است. اولاً ، گروهی از شهروندان که در فرآیند درگیر هستند باید نمایندگانی کافی و مناسب باشند. به عنوان مثال ، گروه انتخاب شده می تواند نسبت به افرادی که زندگی آنها بیشتر تحت تاثیر تصمیمات مربوط به استراتژی شهر هوشمند است ، تعصب داشته باشد. این نمایندگان می توانند از طریق آمارهای اساسی در مورد جمعیت انتخاب شوند تا از وجود نماینده از هر زیر گروه اطمینان حاصل شود. ثانیاً، فرایند مشارکت از نظر منابع ، پول و زمان می تواند پرهزینه باشد. این چالش ها می تواند منجر به نمایندگی و مشارکت بیش از حد یک گروه اجتماعی خاص شود که وقت و هزینه لازم را برای شرکت در آن دارند. به منظور کاهش زمان و هزینه ماهیت فرآیند تصمیم گیری، این حمایت می تواند از طریق مزایای مالی و یا سایر مزایای اجتماعی (همچون جوایز “شهروند هفته” ، دوره های آموزشی رایگان و غیره) به شهروندان اعطا شود. همانطور که گفته شد وقت گیر بودن فرایند تصمیم گیری موجب چالش کم بودن نمایندگان از گروه خاصی از اجتماع که وقت کمتری دارند می شود که این چالش نیز می تواند با معرفی سیستم های رای گیری الکترونیکی حل شود.
شهروندان به عنوان هم آفرینان
در رویکرد سنتی نوآوری در شهرها تصمیم گیری در شهرها تنها بر اساس ایده های برنامه ریزان شهری است. در سال های اخیر و در بافت شهرهای هوشمند، الگوی جدیدی در تصمیم گیری به وجود آمده است که از ورودی و ایده های شهروندان بهره می برد. از این رو، در این رویکرد شهروندان به عنوان مصرف کننده منفعل در نظر گرفته نمی شوند و به عنوان ذینفعان حیاتی در شهر هوشمند در نظر گرفته می شوند که می توانند ایده های ارزشمندی در جهت رفع نیازهای اجتماعی خود تولید کنند. این بخش نحوه این همکاری در یک بافت شهر هوشمند را بررسی می کند.
چند تکنیک تعامل مستقیم برای جمع آوری ایده های شهروندان مانند وجود گروه های متمرکز یا مصاحبه با کارشناسان و کاربران ، جلسات شهرداری ، تست عملکرد و قابلیت استفاده و دسترسی، تشویق به ارائه نظرات و پیشنهادات در زمان واقعی، و توسعه و پیروی از اقدامات و استانداردهای کیفیت خدمات وجود دارد. روشهای دیگری نیز در زمینه مهندسی نیازها برای خدمات دولت الکترونیکی برای جمع آوری ایده ها و نیازهای شهروندان برای شهر هوشمند وجود دارد. مهندسی نیازمندی ها به طور فزاینده ای سعی در انعکاس اهداف ، نیازها و انتظارات شهروندان دارد.
شهروندان به عنوان کاربران فناوری اطلاعات و ارتباطات
حضور ICT به عنوان “عنصر” تعیین کننده در شهرهای هوشمند کافی نیست ، و تأکید بیش از حد بر ICT در برخی از شهرهای هوشمند به عنوان نقص اصلی گزارش شده است. با این وجود، ادغام ICT در شهر می تواند طیف جدیدی از فرصت ها را برای شهر ایجاد کند و چشم انداز شهر را تغییر دهد.
زیرساخت های “رایانش فراگیر” با پیشرفت های فناوری میسر می شود. رایانش فراگیر اصطلاحی است که ارتباط نزدیک با مفاهیم حسگرها و اینترنت اشیا دارد و به جاسازی شدن بی سیم، ریزپردازنده های ارتباطی و غیره در اشیا مورد استفاده در زندگی روزمره اشاره دارد، به طوری که این اشیا می توانند محیط را ضبط و اصلاح کنند. عامل کلیدی استفاده از این تحولات فناوری در راستای خدمت به شهروندان است. این تحولات برای اکثر شهروندانی که بیشترین علاقه را به راهکارهای کاربردی دارند به صورت انتزاعی باقی مانده است. اپلیکیشن های جدید شهروندگرا می توانند در زیرساخت ها ترسیم شوند. این اپلیکیشن های ابتکاری رنج وسیعی دارند از سیستم های واقعیت افزوده و صفحه نمایش های عمومی تا هر اپلیکیشنی که به شهروندان این احساس را بدهند که توسط فناوری های نوین احاطه شده اند و انگیزه بیشتری برای مشارکت در دیگر اپلیکیشن ها ایجاد کند، در زمره این اپلیکیشن ها قرار می گیرد.
نتیجه گیری
در مرحله اول ، خلاصه ای از روش های مشارکت شهروندان در شهر هوشمند ارائه شد. روش های مشارکت در سه دسته اصلی دسته بندی شد: شهروندان به عنوان شرکت کنندگان دموکراتیک ، شهروندان به عنوان هم آفرینان و شهروندان به عنوان کاربران ICT. این رویکرد، مبنای نظری محکمی را برای انجام تحقیقات بیشتر جهت تعیین ابزارهای جدید برای مشارکت فراهم خواهد کرد. در بخش دوم ، چارچوبی برای مدیریت مشارکت شهروندان در شهرهای هوشمند بر اساس وضعیت فوق الذکر ارائه شد. این چارچوب می تواند به روش های مختلف مفید باشد. به عنوان مثال ، به لطف معیارهای تعریف شده ، CitiVoice می تواند به عنوان یک ابزار ارزیابی مورد استفاده قرار گیرد. علاوه بر این ، این چارچوب همچنین می تواند به عنوان ابزاری برای ارائه توصیه های حکمرانی برای شهروندگرا کردن شهرهای هوشمند مورد استفاده قرار گیرد. آخرین استفاده جالب که نشان داده شده مقایسه چندین شهر هوشمند با توجه به دسته های اصلی این چارچوب است و ابزار مقایسه ای ساختار یافته برای مقایسه بهترین روش ها در بین شهرهای مختلف هوشمند پیشنهاد شد که ابزاری ساختاری برای تحلیل مشارکت شهروندان در شهرهای هوشمند فراهم می کند.
منبع : مرکز تعالی شهرهای هوشمند ایران https://smarttogether.ir