چکیده مطلب:
مهندسی ارزش بهعنوان ابزاری قوی برای حل مسائل بر پایه خلاقیت و کارکردگرایی، سالهاست که در پروژههای عمرانی شهری مورد استفاده قرار میگیرد و در این سالها توانسته فواید خود را به تمامی اعضای این صنعت اثبات کند. این تحقیق به دنبال بهره گیری از مهندسی ارزش در قراردادهای طرح و ساخت غیر صنعتی می باشد به صورتی که با استفاده از ظرفیت مهندسی ارزش در حل نقاط ضعف و نیازمند بهبود قراردادهای طرح و ساخت بهره گیرد. بر این اساس پس از شناسایی مدلهای موجود در این دو حوزه، مدلهایی که با صنعت ساخت و ساز ارتباط بیشتری دارند، برگزیده و با استفاده از نظر خبرگان در یک مطالعه موردی به اجماع رسیدند.
1-مقدمه
مهندسي ارزش، تلاشي است سازمان يافته كه با هدف بررسي و تحليل تمام فعاليتهاي يك طرح، (از زمان شكل گيري تفكر اوليه تا مرحله طراحي و اجرا و سپس راه اندازي و بهره برداري) انجام مي شود و به عنوان يكي از كار آمدترين و مهمترين روشهاي اقتصادي در عرصه فعاليتهاي مهندسي شناخته شده است.
مهندسي ارزش، به عنوان يك ابزار قدرتمند مديريت پروژه علاوه بر توجه به تمامي اجزاي طرح هيچ بخش از طرح را مسلم و تمام شده تلقي نمي داند. هدف اين ابزار نيل به اهداف اصلي پروژه بدون افزايش هزينه و يا كاهش كيفيت در زمان كمتر است. به عبارتي ديگر، مهندسي ارزش مجموعه تكنيك هاي نظام مند و كاربردي است كه براي تشخيص كاركرد يك طرح و اجراي آن با هزينه كم است.
افزايش بي رويه هزينه هاي اجرايي و توسعه روز افزون فن آوري، حذف آن بخش از هزينه ها را كه نقشي در ارتقاي كيفيت ندارند و از لحاظ اجرايي نيز غير ضروري مي باشند، الزامي ساخته است. بكارگيري مهندسي ارزش در پروژه هاي اجرايي با توجه به پيچيدگي كارها به ويژه در طرح هاي بزرگ اجرايي، مي تواند به ابزار قدرتمند مديريت در كنترل هزينه ها تبديل شود. هدف اين روش، از ميان برداشتن يا اصلاح هر چيزي است كه موجب تحميل هزينه هاي غير ضروري مي شود، بدون آنكه آسيبي به كاركردهاي اصلي و اساسي طرح وارد آيد.
مهندسي ارزش، مجموعه اي متشكل از چندين روش فني است كه با بازنگري و تحليل اجزاي طرح، قادر خواهد بود اجراي كامل طرح را با كمترين هزينه و زمان تحقق بخشد. هزينه طرح در اين مقوله نه فقط هزينه هاي طراحي و اجرا بلكه هزينه هاي مالكيت شامل بهره برداري، تعمير و نگهداري و هزينه هاي مصرف در سراسر دوره عمر مفيد طرح را نيز شامل مي شود. روش هاي مهندسي ارزش ميتواند موجب اصلاح و ارتقاي كيفيت فرآيندهاي توليد صنعتي و انجام طراحي هاي جديد در هر مرحله از يك پروژه اجرايي گردد. برخلاف آنچه كه در صنايع توليدي مرسوم است و مي توان يك روش اصلاحي را همواره در مراحل بعدي توليد يك محصول خاص نيز اجرا كرد، در پروژه هاي عمراني كه هر سازه داراي شرايط ويژه اي است، حدود به كارگيري يك روش اصلاحي مهندسي ارزش، محدود به همان پروژه است گذشته از اين، امكانات صرفه جويي در هزينه هاي يك پروژه اجرايي نيز در مراحل مختلف آن تفاوت هاي بسيار پيدا مي كند. با آنكه روش مهندسي ارزش را ميتوان در تمام مراحل يك پروژه اجرايي بكار گرفت، بيشترين مزاياي آن زماني حاصل مي شود كه در نخستين مراحل برنامه ريزي و طراحي بكار گرفته شود. نوآوري و جنبه هاي كاربردي مهندسي ارزش، اين روش را از روش هاي سنتي و متعارف كاهش هزينه ها متمايز مي كند. روش هاي سنتي كاهش هزينه ها عموماً از تجربيات گذشته، نگرش ها و عاداتي كه جنبه تكرار به خود گرفته است تبعيت مي كند و اثري از خلاقيت در آنها ديده نمي شود. برعكس، مهندسي ارزش به ارائه اطلاعات، شناسايي عرصه هاي مشكل دار، پيشنهاد و تدوين روش ها و طرح هاي ابتكاري، پرورش انديشه هاي نو و تلفيق همه جانبه ديدگاه هايي را كه قرار است توصيه شود، مي پردازد موضوعاتي كه مهندسي ارزش مي تواند در آنها مورد استفاده قرار گيرد عمدتاً داراي خصوصيات زير است.
- داراي هزينه بالايي است بطوريكه ارزش انجام مطالعه جهت صرفه جوئي داشته باشد.
- داراي ارزش پايين يا عملكرد ضعيفي است بطوريكه بررسي روشهاي جايگزين، توجيه پذير است.
در مهندسي ارزش لازم است تا گروهي تشكيل شود كه اعضاي آن شناخت كافي از مفهوم مهندسي ارزش داشته و تخصص مورد نياز در خصوص طرح مربوطه را داشته باشند. گروه مهندسي ارزش از طراحان، پيمانكاران، تحليلگران ارزش و كارفرماي يك پروژه اجرايي تشكيل مي شود. اين گروه گر چه در كنار يكديگر و در پروژهاي واحد كار نمي كنند اما از لحاظ موضوع به يكديگر مربوط بوده و با زمينه هاي تخصصي مجموعه نيز آشنايي كافي دارند.
نقش گروه طراحي در بكارگيري موفقيت آميز تحليل ارزش بسيار مهم است، زيرا اغلب دست اندركاران عرصه اجرايي بطور كامل به توانايي مهندسي ارزش پي نبرده اند و به بهره گيري عملي از روش هاي فني اين تحليل نپرداخته اند. تحليلگر ارزش بايد راههاي متعادل سازي گروه را دريابد و با آنان همفكري و همدلي كند تا اعضاي مجموعه به تفكر مهندسي ارزش نزديك شوند.
تحليلگر ارزش بايد با فراهم آوردن فرصت لازم براي يكايك افراد مجموعه، امكان ارائه ديدگاه هاي آنان را ميسر سازد تا افراد بدون نگراني از اينكه ممكن است اظهار نظر آنها چندان فني و عملي نباشد، ديدگاه هاي خود را مطرح نمايند. گاهي بهترين و ارزان ترين راه حل ها از پيشنهادها و ديدگاه هايي كه به نظر كم ارزش و سطحي مي آيند حاصل مي شود. مهندسان مشاور در جريان طراحي و پس از ارائه طرح به سختي مي پذيرند كه ارزش داوري را كه براي كار خود قايلند ممكن است با روشهاي فني و عملي كه گروه تحليل ارزش ارائه مي دهد ناسازگاري داشته باشد. حال آنكه مشاور و طراح هر چند كه بايد از بيشترين داده ها و آمار موجود در طراحي خود استفاده كنند باز ممكن است به دلايلي، دسترسي به كليه اطلاعات مورد نياز براي تهيه مناسب ترين طرح را نداشته باشند. علاوه بر اين، بيشترين اشكالات و نارسايي هاي طراحي در مرحله اجرا پيش مي آيد. در مرحله اي كه بازشدن جنبه هاي مختلف كاري عوارض پنهان و نا شناخته كار را آشكار مي سازد و شرايط جديدي را به طرح تحميل مي نمايد. مهندس مشاور بايد ظرفيت پذيرش مهندسي ارزش را با ارزشهاي داوري خود داشته باشد و تغييرات را به راحتي بپذيرد و تحميل شرايط مهندسي ارزش را توهيني به مقام تخصصي خود تلقي ننمايد. پيمانكاران تقريباً همواره در حين اجرا با مسائل و مشكلات تازهاي روبرو مي شوند كه لزوم تغييرات در طراحي يا حتي بازنگري طراحي ضرورت مي يابد با آنكه بيشترين موارد بكارگيري روشهاي فني تحليل ارزش در مرحله اجرا انجام مي شود، بايد پذيرفت كه موفقيت كامل اين كار به توانايي پيمانكاران مجرب براي مشاركت در تحليل ارزش بستگي دارد.
يكي از مشكلات كنوني در عرصه اجرايي، دوگانگي بين طراحي و اجرا است. به رسميت شناختن توانايي هاي مدير يا سرپرست كارگاه مي تواند به كارگيري روشهاي تحليل ارزش را تضمين نمايد. كارفرما مهمترين و اصليترين جنبه مشاركت كار را در حلقه تحليل ارزش به عهده دارد. پشتيباني فعالانه كارفرما، ضامن موفقيت و مؤثر واقع شدن كار است. كارفرما براي آنكه تمايل لازم را براي انجام اين پشتيباني پيدا كند، بايد با مسئوليت هاي مجموعه تحليل ارزش و حدود آن مسئوليتها در چهارچوب ساختار حق الزحمه اي موافقت نامه طرح، آشنا باشد. با توجه به اينكه بيش از 50 درصد از كل بودجه برنامه ريزي شده بيشتر كشورها صرف كارهاي اجرايي مي شود، از اين رو مجريان طرح ها و پروژه ها، متحمل هزينه هاي بس سنگيني مي شوند. محدوديت هاي مالي و قيمت هاي اجرايي كه هر روز افزايش مي يابند، بازگشت ارزش كامل پولي را كه كارفرما هزينه مي نمايد و بايد به دور از هرگونه هزينه هاي غير ضروري باشد، به طور جدي مطرح ساخته است. مهندسي ارزش چون موجب كاهش هزينه هاي اجرايي و
صرفه جويي در هزينه ها مي شود، از اين رو كارفرمايان تمايل دارند تا با پرداخت حق الزحمه جداگانه اي به تحليل گران ارزش، همواره از حضور و تداوم فعاليت گروه تحليلگر ارزش دركنار خود، بهره مند باشند.
نیاز به بهره برداری سریعتر از طرحها، به وجود آوردن امکان به کارگیری از دانش و تجربه اجرایی پیمانکاران و فن آوری های نوین، موجب شده است که نیاز به استفاده از روشهای اجرای دیگری به غیر از روش اجرای متعارف طرحها، احساس شود. در روش اجرای متعارف، مهندس مشاور، طراحی تفصیلی طرح یا پروژه را انجام داده و براساس آن، اسناد مناقصه برای طرح، تهیه شده و پیمانکاران تنها برای اجرای طرح، بر اساس طراحی تفصیلی یاد شده، مشخصات فنی، و مقادیر مشخص کار، در مناقصه شرکت می کنند. روش طرح و ساخت، یکی از رو شهای اجرایی دیگر یا غیر متعارف است. روش طرح و ساخت، خود به زیر روشهای دیگری تقسیم می شود.
در روش های طرح و ساخت، مسئولیت طراحی و اجرای طرح در چارچوب خواسته های کارفرما و ضوابط مقرر، با یک پیمان، به پیمانکار واگذار می شود. روش اجرای طرح و ساخت، در دورانهای قدیم نیز وجود داشته است. در برخی دورانها، این روش تنها روش یا مهمترین روش در که معماری با تجربه بوده، مسئولیت (Master Builder) دسترس برای اجرای طرحها بوده است. در قرون وسطی، سازنده اصلی طراحی و اجرا را به عهده داشته است. ساختمانهای با شکوه و بزرگ، مثل کلیساها، کاخها و مسجدها، در قدیم به این روش ساخته می شدند.
با پیشرفت روشهای محاسبه، طراحی و اجرا، و به کارگرفته شدن تاسیسات مختلف در ساختمانها، مهندسی به تدریج از معماری که رویکردی زیباشناسانه و فلسفی داشت، جدا شد و معماری، مهندسی و ساخت، به صورت تخصص های جداگان های تکامل پیدا کردند و قوانین و مقررات در کشورها از جمله در کشور ما، جدا شدن طراحی و ساخت را الزامی کردند. طراح و سازنده هر یک، مسئولیت های جداگانه ای یافتند و به این ترتیب، روش متعارف به عنوان روش اجرای اصلی پدیدار شد.
از سالهای دهه 70 ، در آمریکا و برخی از کشورهای اروپایی، بخش خصوصی، برای برخی از طرحهای خود، رو شهای اجرای دیگری را که هر یک مزایایی داشت، برگزیدند و با شناخته شدن مزایای آن روشها، به تدریج قوانین ناظر بر کارهای دولتی نیز، برای به کارگیری روشهای غیرمتعارف، انعطاف یافته و کارفرمایان دولتی نیز اجازه یافتند که روشهای اجرای غیر متعارف را در چارچوب محدودیت هایی به کار گیرند.با وجود آن که هنوز بیشتر کارهای دولتی و بخش خصوصی در کشورهای توسعه یافته، به روش متعارف انجام می شود، اما به کارگیری روشهای غیر متعارف، به ویژه روش طرح و ساخت،گسترش یافته و این روشها به تدریج سهم بیشتری را به خود اختصاص می دهند.
شماری از دستورالعمل های این مجموعه، از نوع گروه سوم است. علت این امر، تنوع طرحهاست و بنابراین، نمی توان ضابط های عمومی برای آنها تعیین کرد. از این رو، سعی شده است تا محدودیتی برای بهره گیری از متون کامل تر احتمالی، برای عوامل دست اندر کار، ایجاد نشود.
برای تکمیل مجموعه ضوابط طرح و ساخت، به ویژه در رشته های مختلف، دستورالعمل های دیگری نیز مورد نیاز است که با گسترش به کارگیری این روش اجرا در کشور و کسب تجربههای اجرایی، نسبت به تهیه آنها اقدام خواهد شد. در طرحهای صنعتی، با تشخیص دستگاه اجرایی، از ضوابط اجرایی روش طرح و ساخت، در پروژه های صنعتی استفاده می شود. برای پروژه های صنعتی، با تشخیص دستگاه اجرایی، از موافقت نامه، پیوستها، شرایط عمومی و شرایط از ضوابط ،(EPC) خصوصی پیمان های مهندسی، تأمین کالا و تجهیزات، ساختمان و نصب به صورت توأم اجرایی روش طرح و ساخت، در پروژه های صنعتی، استفاده می گردد.
فرایند و ضوابط اجرایی قرارداد طرح و ساخت.(EPC غیر صنعتی)
شیوه های مختلف قراردادهای ساخت، مزایا و معایبی دارد که در ابتدای امر باید مورد توجه و مطالعه قرار گیرد. شیوه طرح و ساخت صنعتی EPC برای پروژه هایی مانند پتروشیمی ها، پالایشگاه ها، کارخانه ها، سدها و مانند آن به کار گرفته می شود و طرح و ساخت غیر صنعتی DBبرای پروژههای بزرگ عمرانی مانند فرودگاه ها کاربرد دارد. تمرکز پژوهش ها معمولا بر طرح و ساخت صنعتی متمرکز بوده لذا طرح و ساخت غیر صنعتی ناشناخته تر مانده و به کارگیری آن در پروژه های کوچک ساختمانی و میزان تاثیر آن بر زمان، هزینه و کیفیت، نیاز مند مطالعه و تامل بیشتری است.
مطابق بند 2-13مجموعه ضوابط اجرایی طرح و ساخت.(EPC غیر صنعتی) ابلاغیه 85428 مورخ 15/5/84 در خصوص مهندسی ارزش؛در هر زمان، پیمانکار می تواند پیشنهاد های مدونی را که (به نظر پیمانکار) در صورت به کارگیری، موجب 1) تسریع در تکمیل، 2) کاهش هزینه های کارفرما در اجرا، نگهداری، یا بهره برداری از کارها، 3) بهبود کارآیی یا ارزش کارهای تکمیل شده برای کارفرما، یا 4) از جهات دیگری به نفع کارفرما خواهد شد، به مهندس مشاور تسلیم کند. در صورتی که هر یک از این پیشنهادها مورد پذیرش مهندس مشاور قرار گرفته و به تایید کارفرما برسد، سهمی از مبلغ صرفه جویی (درصد تعیین شده در پیوست پیشنهاد مناقصه)، به عنوان پاداش به پیمانکار پرداخت خواهد شد.
در صورتی که قسمتی از طراحی به وسیله کارفرما (یا از جانب کارفرما) انجام شده باشد، و پیمانکار طبق خواسته های کارفرما ملزم به رعایت این طراحی باشد، اگر پیمانکار طبق مقررات جاری (منتشره از سوی سازمان مدیریت و برنامه ریزی کشور) برای پیشنهادهای تغییر با نگاه مهندسی ارزش، پیشنهادی ارایه کند. که باعث تغییر در این طراحی یا مبانی درج شده در خواست ههای کارفرما باشد و منجر به کاهش هزینه های کارفرما در اجرا، بهره برداری، و نگهداری، ارتقای کارایی، یا ارزش کارهای تکمیل شده، و یا دیگرمنافع برای کارفرما گردد، این پیشنهادهای تغییر، بررسی و در صورت پذیرش، ضوابط مربوط به پیشنهاد تغییر با نگاه مهندسی ارزش، از جمله پرداخت پاداش به پیمانکار، درمورد آنها اعمال خواهد شد. در دیگرقسمتهای کارها که به وسیلۀ کارفرما (یا از جانب او)، طراحی قبلی انجام نشده و پیمانکار مسئول طراحی است، پاداش پیمانکار برای ارایۀ پیشنهاد تغییر با نگاه مهندسی ارزش، برابر با نصف درصد تعیین شده در پیوست پیشنهاد مناقصه خواهد بود.
3-13 . روش تغییر
اگر مهندس مشاور پیش از این که تغییر را دستور دهد، برای تغییر، از پیمانکار بخواهد تا پیشنهادی ارایه کند، پیمانکار باید در زودترین زمان ممکن، یا عدم توانایی خود را به ارایۀ پیشنهاد مورد درخواست، با ارایۀ دلایل (در صورتی که این حالت صادق باشد) اعلام نماید، یا:
- الف) شرحی از طراحی پیشنهادی و یا کاری که باید انجام شود و برنامه زمانی اجرای آن،
- ب) پیشنهاد خود برای هر اصلاح ضروری در برنامۀ زمانی طبق مادۀ 8-3 [برنامۀ زمانی]، و مدت تکمیل، و
- پ) پیشنهاد خود را برای تغییر مبلغ پیمان، تسلیم کند.
مهندس مشاور، باید درزودترین زمان عملی پس ازدریافت پیشنهاد (طبق مادۀ 13-2 [مهندسی ارزش] یاغیر آن)، تأیید، عدم تأیید یا نظرات دیگر خود را اعلام کند. پیمانکار، نباید در مدتی که در انتظار دریافت پاسخ مهندس مشاور است، کاری را به تأخیر اندازد. هر دستور برای اجرای هر تغییر، همراه با هر خواسته ای برای ثبت هزینه ها، باید به وسیله مهندس مشاور به پیمانکار صادر شود، و پیمانکار باید وصول آن را اعلام نماید.
به محض صدور دستور یا تأیید تغییر، مهندس مشاور باید طبق مادۀ 3-5 [تصمیمها]، در مورد میزان تغییرها در مبلغ پیمان و جدول پرداختها، اقدام کند. این تغییرها، باید سود معقول پیمانکار را شامل شده و یا در صورت کاربرد مادۀ 13-2 [مهندسی ارزش]، مفاد مادۀ یاد شده اعمال شود.
ت) جمع مبالغ ناشی از تغییرها، با احتساب تغییرهای موضوع مادۀ 13- 6، به استثنای موارد مربوط به مادۀ 13 -2 [مهندسی ارزش] ومادۀ 13-7 [اصلاحات به علت تغییر در قوانین]، نباید از حدود تعیین شده در زیر، بیشتر شود:
- جمع مبالغ مربوط به کارهای افزایش یافته، نم یتواند از 25 درصد مبلغ پذیرفته شدۀ پیمان، بیشتر باشد؛
- جمع مبالغ مربوط به کارهای کاهش یافته، نمی تواند از 25 درصد مبلغ پذیرفته شدۀ پیمان، بیشتر باشد، مگر آن که در این حالت، پیمانکار موافق باشد کارها را با پیمان موجود تکمیل کند. در این حالت در صورتی که پیمانکار موافق با تکمیل کارها با پیمان موجود نباشد، پیمانکار می تواند پیمان را طبق مادۀ 16-2 [فسخ پیمان به وسیلۀ پیمانکار]، فسخ نماید.
نقطه اصلی تاکید این ساختار، کم شدن تعداد عوامل پروژه، بالا رفتن سرعت کار و آسوده تر شدن کارفرماست و نقطه ضعف آن، نیاز به مشاور جداگانه برای کنترل و تغذیه پیمانکار طرح و ساخت است که تاثیر ادغام طراح و مجری را کم می کند. و این که در ابتدای پروژه نبود مدارک تفصیلی، چالش برآورد زمان و هزینه را به همراه دارد و یکی شدن طراح و مجری هم نگرانی از بابت زاویه یافتن مسیر پروژه به سمت منافع شرکت مجری را بالا می برد.